• وبلاگ : روايــت فجـــر
  • يادداشت : دانشمند، عارف، حماسه ساز
  • نظرات : 3 خصوصي ، 42 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام خدمت شما جناب امير عباس عزيز.

    آقا از همدلي شما بسيار سپاسگذارم. با برخي از سخنانتان موافقم و با برخي خير. من نمي توانم مشكلات و نارساييهايمان را معدود بنامم. و قياس با ملتي بسيار مصيبت ديده تر توجيهم نمي كند...بعد از عرايض شما نشستم و كلي واسه خودم نوشتم و خواستم براي خود پاسخي قانع كننده پيدا كنم. در هر صورت مخاطب همونها هم خودم هستم و از درج آن خوداري كردم چون موضوع وبلاگ شما چيز ديگري است و من اگر بي جا و بي مكان صحيح به موضوع ديگري پرش كردم عذر مي خوام...فقط كليت سخنم رو بگم كه من اون مطالبم رو بر اساس غالب شدن احساس بر عقل بيان نكردم و سياه بين و منفي نيستم بلكه اين سياهي هاي زمان ماست كه بسيار واضحند و قابل رؤيت.

    در هر صورت هم از همدلي شما بزرگوار ممنونم و هم از جناب آقاي يزدي عزيز و اگر سوء تعبيري شده با توجه به دانايي و تجربه ي بسيار بيشترتان بر من ببخشيد. چون اين مسافر حقير هنوز خيلي خامه شايد واسه همينه خيلي چيزا قانعم نمي كنه و شما عزيز دلتان بزرگتر آنچه است كه من مي پنداشتم. شايد براي من هم راحت تر اين بود كه مي گفتم زيبا بود به من هم سر بزنيد ولي اينگونه نمي توانم......شما هم دعا بفرماييد.

    آقا موضوع رو عوض كنيم...باشه چشم اين استقبال جناب يه مسافر رو هم فرمونش رو ميبريم...به اين جناب يه مسافر هم مانند بقيه از قبل ارادت داشته ايم.

    شاد و موفق باشيد.

    پاسخ

    سلام عليكم دوست گرامي. باور كنيد از طرح نظراتتان بسيار خوش حالم. و اينكه از دلايل بنده قانع مي شويد يا خير دقيقاً به خودتان و نگرشتان مربوط است. بنا به تجربه ياد گرفته ام ضمن احترام به تمام افراد و عقايد، از آنچه فكر مي كنم درست است 1- كوتاه نيايم. 2- هميشه آماده باشم تا اگر فهميدم اشتباه كرده ام با افتخار بپذيرم. چرا كه مي دانم رسيدن به اشتباهات قبلي كشف مهمي است و پذيرفتن آن افتخار بزرگي است. افتخاري كه منجر به اصلاح بينش و رفتار خود من مي شود. اما در مورد بحثمان بايد بگويم كه چون از موارد كاربردي در داستان نيز هست، به زودي مطلبي در مورد واقعيت خواهم نوشت. در اين مجال فقط عرض مي كنم كه هميشه واقعيت اجتماعي، برآيند فاكتورهاي اجتماعي است. زماني مي توان از پديده اي به عنوان واقعيت اجتماعي سخن گفت كه توانسته باشيم با ژرف روي جمع بندي درستي داشته باشيم. براي مثال زماني كسي مي تواند بر فرمايش شما صحه بگذارد كه شما گفته باشيد: در كشور ما اين نقاط مثبت وجود دارد و اين نقاط منفي ، و برآيندش مي شود اين! آن وقت فرد در مقام قضاوت ابتدا بررسي مي كند ببيند در نقاط قوت و نقاط ضعف كم و زيادي نگفته ايد و بعد دقت مي كند ببيند جمع بندي تان درست بوده يا خير؟ و الا چه من چه شما چه هر كس ديگر فقط مدعي مي شويم كه چنين و چنان! ممكن است بگوييم شهر در امن و امان است يا اينكه اي هوار همه بدبخت اند! و بدون مقدمات فوق ادعايي بيش محسوب نمي شود. در مورد تعارفات هم بايد بگويم بنده يك آدم معمولي و به لطف خدا داراي تجربيات گوناگون هستم . يعني نه اين مقدار كه شما گفته ايد دانا هستم و نه آن همه كه ممكن است برخي از رقباي ادبي گمان كنند بي دست و پا و تنبل در رسيدن به مطامع دنيا. و مهمتر از همه هر كس هر چه هست اگر مورد قبول خداي مهربان نباشد پشيزي ارزش ندارد دوست گرامي. خداوند به شما توفيق عبادت خالصانه و عاقبت به خيري عطا كند.