گفت: مگر اسرائيل تاكنون چند بار طعم شكست از حزب الله لبنان را نچشيده است؟
گفتم: بر منكرش لعنت.
گفت: پس چرا دوباره حماقت كرده؟
گفتم: معلوم نيست اين خاك را چه كسي بر سر صهيونيست هاي خاك بر سر ريخته است.
گفت: حالا رجز هم مي خواند كه بعدا چنين و چنان مي كنيم و...!
گفتم: مثل هميشه پرت و پلا مي گويد. باز هم هيچ غلطي نمي تواند بكند... مي گويند يك اسرائيلي كه لهجه ي غليظ داشت به يك عرب تلفن كرد و خودش را عرب جا زد. طرف گفت: ولي بدجوري لهجه داري! و يارو با دستپاچگي گفت: قطع كن دوباره شماره مي گيرم!