يا معين
يكي بود يكي نبود
يه روزگاري بود ما بچه بوديم
يه جنگي بود
ما فقط آژير خطر ميشنيديم
ولي خيلي از آدم خوبا جونشونو كف دست گرفتند
پيشكشش كردند در خونه خدا
جنگ تموم شد
اونا سربلند
ما شرمنده
اسم شما رو تو جمع همسفرا نوشتم
ياعلي