بنام خدا

دوست عزيز از وبلاگ شما خوشم آمد اميدوارم همواره در زند گيت موفق باشيد

به نام خدا

فعلاً شرايط جنگي است و در زمان مقتضي براي كساني كه معناي سانسور را نمي فهمند توضيح خواهم داد.

برخي فكر مي كنند حق دارند هر ... كه به ذهن ... شان مي رسد انجام دهند و كسي حق ندارد از حريم خودش دفاع كند.

و بعد جالب است كه اين جانب مي دانم وبلاگي كه كامنت هاي پرمدعا را امضا مي كند به نام كيست و چه كسي به جاي او كامنت مي نويسد و اين براي ساده ها سخت است كه مطمئن شوند بنده همه چيز را مي دانم. وبلاگ اجاره اي ديگر نوبر است.

بنام خدا و سلام .

بنده نمي خواهم بگويم كه با حتي خدايي هم كه شما مي فرماييد بقول شما مشكل دارم ، ولي مشكل بنده را شما از كجا كشف كرديد ؟

ضمن عرض ادب و سلام خدمت خواهر هم همين را عرض كردم .

هرچند كه ايشان به پيروي از كشف شما به مثلا مشكل بنده پي برده باشند و بقول شما :

چشم بسته كشف شما را هميشه تاييد كرده اند ؟!

يا :

هر چه دوستش فرموده تاييد كرده و عقل و اراده ي خود را دخالت نداده ؟!

عرض بنده اين بود .

حالا ميخواهيد پاسخ دهيد بدهيد و اگر هم پاسخي نداريد منباب راهنمايي عرض كنم كه از مثلا ولي فقيهتان جويا شويد .

درضمن از صفوف فشرده ي مردم فرموديد ، حالا چرا بنده را از مردم جدا كرديد ؟ پاسخش شايد براي همين باشد كه مثلا بنده را به حساب نياورديد .

شايد هم مثل همان خدا ، رسولش و خانشين رسولش و همينطور جانشين جانشين رسولش هم في زمان هذا كه ولي فقيه است با هم مشكل داريم بقول شما و پيرو يا شيعه ي ( صد در صد ) تان .

كه اين هم مشكل نيست ! : ( چراكه ) مثلا مي توانيد از خدايتان بفرماييد تا ببينم مشكلتان كجاست .

ممنون از پاسخ هردوي شما خصوصا آنكه مثل بنده از نام خودش استفاده نمي كند ، در حاليكه صاد مخفف صدق و اينهم به تعبيري مساوي با نام بنده مي باشد .

اصلا : انظر ما قال ولا ينظر من قال .

والسلام عليكم ورحمه الله وبركانه ، صدق .

سلام بر استاد گرامي و برادر خوبم

معمولاً سعي مي كنم در دعواهاي دوستانه وب لاگ نويسان وارد نشوم. بخصوص در وبلاگ شما به دودليل. از يك طرف حساسيت ها و ... نسبت به شما زياد است و از طرف ديگر معتقدم هر چه لازم باشد خودتان خواهيد گفت.

اما اين بار فرق مي كند. چون كسي به تبعيت از ولايت فقيه ايراد گرفته است. اين خانم يا آقاي صاد شايد نمي داند كه معمار و بنيان گذار انقلاب حضرت امام خميني فرموده اند: پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به انقلاب آسيبي نرسد.

شايد نمي دانند هيچ وصيت نامه اي از شهدا پيدا نمي كنيد (به دليل كاري كه در اين زمينه انجام داده ام به يقين رسيده ام) كه در آن به ولايت فقيه سفارش نشده باشد.

با اين حساب كسي كه به پشتيباني از ولايت فقيه ايراد مي گيرد صف خود را از امام و شهدا جدا كرده و با اين حساب شما بايد خوشحال باشيد كه از شما ناراحت است.

ايشان شايد حتي نداند كه طبق قانون اساسي نيز ..........

نمي دانم اين افراد چطوري رويشان مي شود خود را طرفدار ارزشها و نظام بدانند. در حالي كه دشمنان تمام كوشش خود را براي تضعيف نظريه مترقي ولايت فقيه بكار گرفته اند، برخي به خيال مطرح شدن و تظاهر به دانايي ، اينگونه با دشمن همراه مي شوند.

مي بخشيد كه وارد بحث شدم. شما محور نبوديد، دفاع من از ولايت فقيه و امام خميني و شهدا بود.

خدانگهدار

وعليكم السلام .

روشن بود عرض بنده از تعبير ( از شما انتظار نمي رود ! ) ، بازهم اگر مايل باشيد روشنتر هم عرض مي كنم .

منتها همين جا عرض شود كه به نظرم شما مثل مثبت و منفي از جمله عرض بنده را يا روشن ميگيريد و يا تاريك .

در حاليكه فرق بنده باشما اينست كه بنده روشن و روشنتر مي بينم .

روشنتر عرض شود كه فرمايش شما مثل قضيه ي منع رطب است در حاليكه خودتان مثل بنده تاييدي صد در صد هم از كي داريد .

حالا چطور از شما انتظار داشته باشيم كه ما را منع بفرماييد ؟

آيا اين گفته ي شما نيست در مثلا پاسختان به ( يه مسافر ) كه فرموده ايد :

در يك كلام سر ما و فرمان دوست!

حالا اگر مثلا يكي ديگر بگويد مثلا :

از نو به يك اشاره از ما به سر دويدن .

آيا گوينده اش بقول شما از كساني است :

چشم بسته نظر يك ... را هميشه تاييد مي كنند ؟!

يا :

هر چه دوستش بگويد تاييد مي كند و عقل و اراده ي خود را دخالت نمي دهد ؟!

عرض بنده اين بود .

اميدوارم كه بازهم اصرار نفرماييد كه مثلا : ( كار بري ) را هم برايتان بگويم كه پاي ايشان هم وسط كشيده شود .

همانطور كه شما با بنده حرف زديد و پاي ( كاربري ) را پيش كشيديد و دقيقا چون نام نبرديد بنده مجبور شدم اين حرفها را پيش بكشم كه آيا بقول همان كاربر كه به هردوي ما گفته اميوارست كه اين وسط يك چيزي هم گير ايشان بيايد ، يادتان هست ؟

با عرض معذرت از اينكه وقت ديگران راهم گرفتم ، خدا نگهدار شما .

ببخشيد يادم رفت كه از تشريف فرمايي اخيرتان تشكر كنم .

در مورد مطلب جديد هم عرض شود كه انشاءالله بوقتش چشم و اميدوارم كه قابل استفاده باشد ، ممنون .

بازهم پوزش از شما و همه .

سلام بر برادر رزمنده ام

دوست گرامي من مطالب زيباتون رو خوندم وتمايل دارم اگه موافق باشين با هم تبادل لينك كنيم اگه موافقي خبرم كن

السلام علي من التع الهدي .

از شما انتظار نمي رود !

: ( چراكه ) هرچند مي توان وبلاگي را نشان داد كه شماهم آنرا بقول خودتان صد در صد تاييد مي كنيد ، ولي مي خواهم به اصلي ترين تاييد صد در صد ي از شما اشاره كنم و عاقل را هم يك اشاره كافيست .

مي خواهيد در همين پاسخ هايي كه داده ايد و مثلا در پاسخ به يه مسافري كه تا ديروز ... ، ولي گويا ... ، نشانتان دهم صد در صد را ؟

حالا آيا ما هم مثل شما ؟ كه فرموده ايد :

معمولا كساني را كه چشم بسته نظر يك ... را هميشه تاييد مي كنند، با نظر نفر اول يكي حساب مي كنم. چون يا به خاطر مسائل خاص هر چه دوستش بگويد تاييد مي كند و عقل و اراده ي خود را دخالت نمي دهد ... .

سلام عليكم .

ممنون ، هم از تشريف فرمايي و هم پاسخي كه اينجا به پرسش و پرسش اصلي بنده داديد .

استفاده كردم .

شب بخير .

آخوي با عرض معذرت كامنت قبل را اشتباها به اسم سيد محسن فرستادم. همه اش تقصير همين سيد محسن است كه ديروز از من خواست به جاي او در وبلاگي نظر بدهم (چون آن وبلاگ روي سيستم ايشان باز نمي شد). اسمش از ديروز مانده بود و من هم حواسم نبود. خلاصه اين كامنت قبل را به حساب من بنويسيد نه سيد محسن !

ضمنا، انتخاب روايت فجر را به عنوان وبلاگ روز هم تبريك ميگم.

با سلام

سالروز ولادت خانم فاطمه زهرا (سلام الله عليها) را به شما تبريك مي گويم.

سلام و درود

اخوي، حالا ديگر دو تا دوتا پست مي نويسيد كه نرسيم بخوانيم؟

شوخي كردم. اينكه اينقدر انگيزه هست براي نوشتن مايه خوشحالي است ولو اينكه ما از قافله عقب مانده باشيم. :)

مگر همين سلاح شهادت پذيري نبود كه در جنگ خودمان لرزه بر تن سرلشگرهاي عراقي مي انداخت؟ فرق بين ما با آنها در اين بود كه آنها از روي اجبار به مصاف جنگ و خون مي رفتند و فرزندان ما عاشقانه شهادت را مي جستند. اينك هم تمامي كفر تو گويي در برابر تمامي ايمان صف كشيده كه كافرتر از فرزندان صهيون كسي هم آيا هست؟ و اين سيد عزيز، سيد حسن نصرالله عجيب در دلهاي ما جا دارد. همان روزي كه او در مقابل ديدگان سران بزرگ كشورهاي اسلامي دست آقا را بوسيد تا به همه دنيا نشان دهد كه خط فكري حزب الله لبنان همان خط فكري ولايت فقيه در ايران است در دلهاي ما جاودانه شد.

راستي هيچ دقت كرده اي كه دنيا دارد با چه سرعتي به سوي سقوط مي رود؟ ديروز سران گروه 8 بيانيه صادر كردند و حزب الله و حماس را عامل خشونتهاي اخير معرفي كردند و آنوقت ما مسلمين (سران دولتهاي اسلامي) در حمايت از حزب الله يا سكوت كرده ايم و يا در نهايت لطف از دور نشسته ايم و از حزب الله حمايت مي كنيم!

اسرائيل با آپاچي هاي آمريكايي مردم را در خيابانهاي لبنان و غزه شكار مي كند و آنوقت ايران بايد هر گونه ادعايي را مبني بر ايراني بودن موشك عامل غرق رزمناو اسرائيلي به شدت تكذيب كند :(

و آن بي غيرتهاي خادم الحرمين بعد از يك هفته تازه بروند پشت تريبون و اعلام كنند كه سكوت عربستان در قبال وقايع لبنان و غزه به معناي حمايت از اسرائيل نبوده !!!! اگر سكوت در مقابل ظلم به معني حمايت از ظالم نيست پس چيست؟

ديروز تيتر سر مقاله كيهان اين بود: ::اي كاش دروغ اسرائيل راست بود:: و خلاصه مفادش اين كه اي كاش ادعاي اسرائيل مبني بر كمك ايران به حزب الله راست بود! آمريكا علنا كمكهاي چند ميلياردي به اسرائيل مي كند و آنوقت ايران بايد كمكهاي كرده را هم به شدت تكذيب كند! دنياي پستي شده اخوي، هر كه دفاع از حق بكند محكوم است. تحريمش مي كنند، تقبيحش ميكنند، تهمتش مي زنند و اگر توانستند نابودش هم مي كنند! اين شده رسم اين دنياي دون . درست است كه همه اين سياستها به خاطر مصالح روز مسلمين است و در برهه فعلي كه درگير بحرانهاي ريز و درشت شده ايم اين بهترين كار ممكن است شايد، و يقين مقام ولايت بر همه اين سياستها اشراف دارد ولي انسان دلش به درد مي آيد كه براي ياري حق هم بايد مراقب بود مبادا كه به كسي بربخورد و بشوي حامي تروريسم !

نظري كه براي آقاي مدير پارسي بلاگ ارسال شد، اينجا هم كپي مي كنم تا دوستان بخوانند:

سلام عليكم آقاي مدير

آخرين بار كه اينجا نظر دادم از انتخاب وبلاگ حزب الله تشكر كردم.

تقدير اين بود كه بلافاصله حاضر شوم و از انتخاب روايت فجر به عنوان وبلاگ روز تشكر كنم.

نمي دانيد اين انتخاب چه همه برايم مهم است. نه اينكه فكر كنيد هنوز شور جواني در سر دارو از اينكه سري در ميان سرها داشته باشم سرخوش مي شوم و احساس سربلندي مي كنم،نه!

بلكه از اين جهت خرسندم كه هيچ گاه براي مقبول بودن در پارسي بلاگ ننوشتم. به خاطر تاكيد بر آرمان ها و مواضعي كه برحق مي دانم و در مكتب امام (ره) آموخته ام، كساني دل از نوشته هايم بريدند. ولي معتقد بودم كه مطلوب بودن بهتر از مقبول بودن است و همواره از خداي لايزال خواسته ام خلوصي را كه ندارم خودش عطايم كند تا بتوانم مقبول درگهش باشم.

اين است آقاي مدير كه خوش حال شدم و باز هم سپاس.

دعا بفرماييد.