• وبلاگ : روايــت فجـــر
  • يادداشت : داستان نويسي را از کجا آغاز کنيم؟
  • نظرات : 4 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يا مهدي (عج) مددي

    رساله‏اي كه نوشتم ز اشك ناز فروشم

    نه شد كه بر تو فرستم نه شد كه باز بپوشم

    گناه و درد به يك سو غم فراق به يك سو

    تمام عمر دو بار گران نشسته به دوشم

    گلايه هست و ليكن نمانده حال گلايه

    تو درسئوال بكوش و مبين چنين‏كه‏خموشم

    ز پاي گرچه بيفتم وصال تو ندهد دست

    ولي چه چاره كه بايد تمام عمر بكوشم

    اگر چه بي كس و كارم اگر چه هيچ ندارم

    به عالمي سر مويي ز زلف تو نفروشم

    قسم به ديده جوشان قسم به خانه بدوشان

    كه تا نيامدنت جز به خُمّ اشك نجوشم

    به حال بي كسي من كسي نكرد عنايت

    ثمر نداد فغانم، اثر نكرد خروشم

    دل گرفته علاجي بغير گريه ندارد

    من آن علاج به دستم من آن پياله به دوشم

    چگونه هست ميسّر كه راني از در لطفت

    مرا كه قيد تو بر گردن است و حلقه به گوشم

    اي خدا ملاقاتت نور ديده مي‏خواهد

    نيمه شب مناجاتت دل بريده مي‏خواهد

    اي صفاي نجوايم وي يگانه مولايم

    التجاي كوي تو اشك ديده مي‏خواهد

    دانه دانه اشكم بين شبنم سرشكم بين

    اين دل سيه، وصلت در سپيده مي‏خواهد

    اي بهار فرجامم منكه خارم و خامم

    گلشن بهارت را گل رسيده مي‏خواهد