مقدمه: 1- ابتدا از مدیر محترم پارسی بلاگ می خواهم که امکان درج ادامه ی مطلب را درنظر بگیرند تا مطالب این گونه طولانی نباشد و هر کس بنا به تمایل خود، با کلیک ادامه ی مطلب آن را مطالعه کند. 2- به بازدیدکنندگان محترم پیشنهاد می کنم که وقت بگذارند و با دقت فرازهای پیام قطع نامه را مرور کنند. نکات والا و ارزنده ای در این پیام نهفته و حیف است که فراموش شوند و مسلماً با دقت در جملات پیام، لذّت آن درک خواهد شد. 3- برایم آسان تر بود که مطلبی کوتاه و جذاب از قلم خودم درج کنم. اما وقتی در هیچ سایتی این پیام را نیافتم، به نظرم رسید که با شنیدن نوار پیام قطع نامه، که در وقت خود (1367) از رادیو پخش شد، شخصاً فرازهای مهم آن را انتخاب، تایپ و در وبلاگ درج کنم. و باید گفت: از هر چه بگذریم سخن دوست خوش تر است!
|
... و اما در مورد قبول قطعنامه، که حقیقتاً مسئله ی بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه ی دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم. و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم. ولی به واسطه ی حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دل سوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم. و خدا می داند که اگر نبود انگیزه ای که همه ی ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود، اما چاره چیست؟ که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلّم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهند بود. و من در اینجا از همه ی فرزندان عزیزم در جبهه های آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده اند تشکر و قدردانی می کنم و همه ی ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت می کنم. در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره ی خون ها و شهادت ها و ایثارها چه شد؟ اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه ی شهادت بی خبرند! و نمی دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه ای وارد نمی سازد. و ما برای در ک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله ای طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جست و جو نماییم. مسلّم خون شهیدان انقلاب و اسلام را بیمه کرده است! خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا می داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست. و این ملت ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دل سوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند. خوشا به حال آنان که در این قافله ی نور جان و سر باختند. خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند. خداوندا! این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم نکن. خداوندا! کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت. تو خود این چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملّت! خوشا به حال شما زنان و مردان. خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده های معظم شهدا. و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطع نامه را سرکشیدم و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می کنم. و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند. بدا به حال آنهایی که از کنار این معرکه ی بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند. آری؛ دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت و فردا امتحان دیگری است که پیش می آید و همه ی ما نیز روز محاسبه ی بزرگ تری در پیش رو داریم. آنهایی که در این چند سال مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کردند، مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفتند. و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کرده اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه ی حق خواهند کشید. من مجدداً به همه ی مردم و مسئولین عرض می کنم که حساب این گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند و نگذراند این مدعیان بی هنر امروز و غایبین کوته نظر دیروز به صحنه ها برگردند! من در میان شما باشم و یا نباشم به همه ی شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد ، نگذارید پیش کسوتان شهادت و خون ، در پیچ و خم زندگی روزمره ی خود به فراموشی سپرده شوند . اکیداً به ملت عزیز ایران سفارش می کنم که هوشیار و مراقب باشید! قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران به معنای حل مسئله ی جنگ نیست. با اعلام این تصمیم حربه ی تبلیغات جهان خواران علیه ما کند شده است، ولی دورنمای حوادث را نمی توان به طور قطع و جدی پیش بینی نمود. و هنوز دشمن از شرارت ها دست برنداشته است و چه بسا با بهانه جویی ها به همان شیوه های تجاوزگرانه ی خود ادامه دهد. ما باید برای دفع تجاوز احتمالی دشمن آماده و مهیا باشیم و ملت ما هم نباید فعلاً مسئله را تمام شده بداند. البته ما رسماً اعلام می کنیم که هدف ما تاکتیک جدید در ادامه ی جنگ نیست. چه بسا دشمنان بخواهند با همین بهانه ها حملات خود را دنبال کنند. نیروهای نظامی ما هرگز نباید از کید و مکر دشمنان غافل بمانند. در هر شرایطی باید بنیه ی دفاعی کشور در بهترین وضعیت باشد. [...]
من باز می گویم که قبول این قطعنامه برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.[...]
در شرایط کنونی آنچه موجب این امر شد، تکلیف الهی ام بود. شما می دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره ی خون و آخرین نفس بجنگم، اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او، از هر آنچه گفتم گذشتم! و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کردم. عزیزانم شما می دانید که تلاش کردم راحتی خود را بر رضایت حق و راحتی شما مقدم ندانم! خداوندا! تو می دانی که ما سر سازش با کفر را نداریم. خداوندا! تو می دانی که استکبار آمریکای جهان خوار گل های باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا! در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه ی تکیه گاه ما تویی و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی شناسیم و غیر از تو نخواسته ایم که کسی را بشناسیم ؛ ما را یاری کن که تو بهترین یاری کنندگانی! خداوندا تلخی این روزها را به شیرینی فرج حضرت بقیةالله – ارواحنا لتراب مقدمه الفدا – و رسیدن به خودت جبران فرما! فرزندان انقلابی ام! ای کسانی که لحظه ای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید! شما بدانید که لحظه لحظه ی عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما می گذرد. می دانم که به شما سخت می گذرد ؛ ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمی گذرد؟! می دانم که شهادت شیرین تر از عسل در پیش شماست؛ مگر برای این خادمتان این گونه نیست؟! ولی تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه ی انقلابی تان را در سینه ها نگاه دارید. با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست و تاکید می کنم که گمان نکنید که من در جریان کار جنگ و مسئولان آن نیستم؛ مسئولین مورد اعتماد من می باشند، آنها را از این تصمیمی که گرفته اند، شماتت نکنید که برای آنان نیز چنین پیشنهادی سخت و ناگوار بوده است که انشاءالله خداوند همه ی ما را موفق به خدمت و ضیافت خود فرماید. [...]
و نکته ی دیگری که از باب نهایت ارادت و علاقه ام به جوانان عرض می کنم، این است که در مسیر ارزش ها و معنویات، از وجود روحانیت و علمای متعهد اسلام استفاده کنید. و هیچگاه و تحت هیچ شرایطی خود را بی نیاز از هدایت و همکاری آنان ندانید.
عشق فقط یک کلام
سیّدعلی والسّلام
جانم فدای امام خامنهای