اشاره: اخبار رسیده از لبنان تأسف برانگیز است. خبرگزاری فارس از 600 کشته ، هزاران مجروح و 800 هزار بی خانمان گزارش می دهد. این یعنی نسل کشی! هالوکاست یعنی این!
وبلاگ های فارسی در برابر این حادثه ی عظیم به سه دسته قابل تقسیم اند. دسته ی نخست را وبلاگ هایی تشکیل می دهند که نویسندگان آنها با درک موقعیت کنونی جهان اسلام، با انواع مطالب ارزنده، به این مسئله می پردازند و به پشتیبانی از حزب الله لبنان مشغول اند. به لطف خدا شور انقلابی در میان وبلاگ نویسان فارسی آن همه هست که موجب افتخار ما ایرانیان شود. این گروه اگر چه آمادگی خود را برای نبرد رویاروی با صهیونیسم اعلام کرده اند، اما خود را تابع ولایت فقیه دانسته اند و چون نویسنده ی این وبلاگ، حرف دلشان این است که: سر ما و فرمان ِ دوست. دسته ی دوم وبلاگ هایی هستند که نویسندگانشان سکوت کرده اند و روند عادی وبلاگ خود را پی می گیرند و به روی مبارک خود نمی آورند که خاورمیانه دست خوش حادثه ی کم نظیری در طول تاریخ است و یا به بزرگی حادثه اذعان دارند، ولی وظیفه ی خود نمی دانند که به این مهم بپردازند. دسته ی سوم را گروهی اندک تشکیل می دهند که معتقدند مسئولین جمهوری اسلامی ایران کوتاهی می کنند و ما همه باید برای مبارزه ی نظامی به لبنان اعزام شویم.
دسته ی نخست به لطف خدا مأجورند و اگر تلاششان خالصانه و برای رضایت ذات احدیت باشد، ان شاءالله در ثواب مجاهدین فی سبیل الله شریک اند. سخن من در این مقاله با نویسندگان وبلاگ های دسته ی دوم و سوم است.
کسانی که سکوت کرده اند مرا به یاد کسانی می اندازند که در زمان دفاع مقدس از معرکه دوری گزیدند و گفتند که نیرو به اندازه ی کافی هست و جنگ با دشمن واجب کفایی است نه عینی و هیچ گاه نخواستند ندای امامشان را بشنوند که «امروز جنگ در رأس تمام امور است» و در پاسخ دوست و آشنا می گفتند که ما از طرق دیگر به جنگ کمک می کنبم و برای اثبات ادعایشان، چند قبض کمک به جبهه را مثل اسناد معتبر، همه جا با خود حمل می کردند. برادران و خواهران عزیزم! امروز جنگ رژیم صهیونیستی با حزب الله، همانا جنگ کفر با اسلام است! و شایسته است همین امروز مسئله را درک کنیم و در حد توان خود کاری انجام دهیم که شاید فردا دیر باشد.
و اما دسته ی سوم که خود را از ولی فقیه زمان نیز عالم تر می دانند(؟) و معتقدند که باید جهاد کرد؟! مولای متقیان ، حضرت امیر (علیه السلام) همواره شیعیان را از افراط و تفریط برحذر داشته اند. در مقابل ِ گروه اندکی که اهل تفریط اند و حتی مختصر کمک مالی به مظلومان تحت ستم فلسطین را جایز نمی دانند، افراطیونی – ولو اندک - هستند که معتقدند باید وارد نبرد مستقیم با دشمن شد. در این زمینه گفتنی است: 1- وظیفه ی ماست که تابع ولایت فقیه باشیم تا به فرموده ی امام راحل(رضوان الله علیه) آسیبی به مملکت نرسد. 2- حتی حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه) علی رغم تأکیدات فراوان بر نابودی رژیم صهیونیستی، نبرد مستقیم را در دستور کار قرار ندادند و پس از احضار رزمندگان ایرانی از لبنان، تأکید کردند که راه قدس از کربلا می گذرد! 3- نظر مقام معظم رهبری دقیقاً منطبق بر نظر حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه) است. 4- نماینده ی حزب الله در تهران اعلام کرده که نیازی به نیروهای رزمنده ی غیر بومی نیست و حتی حزب الله نیز تنها 10% نیروی انسانی اش را در جبهه به کار گرفته است. چرا که شرایط جنگ چریکی (بسیجی) در مقطع کنونی نیازی به ازدحام نیرو ندارد. به علاوه نیروهای حزب الله همگی آموزش های طولانی مدت و پیچیده دیده اند و چنین مقابله ای با ارتش غنی شده ی رژیم صهیونیستی، از عهده ی نیروهای دیگر برنمی آید. خلاصه اینکه باید گوش به فرمان ولی فقیه زمان، جانباز سرافراز انقلاب، سیاستمدار قرن و مجاهد فی سبیل الله، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) بود و در مقطع کنونی با دعا، حمایت معنوی، راه پیمایی، شعار، وبلاگ نویسی و کمک های مالی به یاری مجاهدان حزب الله شتافت. و اگر در آینده حکم جدیدی از سوی ولی فقیه صادر شد، سر ما و فرمان دوست!
پی نوشت: شاید شما یکی دو وبلاگ دیده باشید که علناً به مخالفت با حزب الله لبنان و سید حسن نصرالله بپردازند. اینکه این دو سه وبلاگ را به عنوان دسته ی چهارم ندانستم، چون مشخص است که اینها فقط زبانشان پارسی است و با پول و حمایت صهیونیست ها اداره می شوند. و آن قدر سست و کم هستند که قابل ذکر هم نیستند.
عشق فقط یک کلام
سیّدعلی والسّلام
جانم فدای امام خامنهای