پیش از اینکه بحث وبلاگ نویسی و ریاست جمهوری را پی بگیرم، به یک مطلب حاشیه ای می پردازم.
ابتدا کسی را که بدون پر کردن فرم ثبت نام وارد جلسه شده بود معرفی می کنم (لطفاً اگر چشمتان شور است این قسمت را نخوانید). این شخص کسی نیست جز محمد امین خواهر زاده ی امیر عباس. هنوز 3 سالش تمام نشده. کسی که با او برخورد می کند و حرف می زند باورش نمی شود که کمتر از 4 سال داشته باشد. مربیان مهدش می گویند که فهمش و نوع توجهش مشابه کودکان 6 ساله است. خانم محدثه می گوید که برخلاف معمول به راحتی با او اخت شده و یک طلبه ی عزیز به موردی اشاره کرده که به این کودک برمی گردد. این برادر گفته است که موبایل یکی از خانم ها زنگ زد و آهنگ توی ده شلمرود (حسنی) پخش شد. اما حقیقت این است که زنگ موبایل آن خانم (خواهر بنده) چیزی نیست جز دعای ربّنا ... ، اما آهنگ حسنی در حافظه ی تلفن ذخیره شده تا محمد امین به دلخواه خود دگمه ها را بزند و موسیقی حسنی را گوش کند. اما متأسفانه این کودک ذکاوتش در حدی نبود که بداند در چنان جلسه ای چنین موسیقی ای نباید پخش شود و دگمه ها را زد و چند ثانیه ای پخش شد و مورد لبخند دوستان و روایت برادرمان قرار گرفت.
به این کودک، به خاطر رفتار نا به جایش نمی توان خرده گرفت، چرا که اقتضای سنش همین است ؛ اما در جمع کسانی بودند که آن قدر ذکاوت نداشتند که حرمت دوستان و مکان و موضوع بحث را پاس بدارند و با برخوردِ [...] خود، حالِ عقلای قوم را گرفتند. حالا خودتان قضاوت کنید چه کسی بچه تر است؟ محمد امین یا آن چند نفر؟
پی نوشت: وبلاگ محمد امین [4105 کلیک]
عشق فقط یک کلام
سیّدعلی والسّلام
جانم فدای امام خامنهای