حضرت امیر (علیه الصلوة والسلام) در حال اقامهی نماز جماعت بودند. خوارج (لعنة الله علیهم) میگفتند که علی [علیه السّلام] مسلمان نیست و کافر و مشرک است، از این رو اگر در مسجد بودند به ایشان اقتدا نمیکردند. حضرت در حال قرائت حمد و سوره بودند که یکی از خوارج به نام ابنالکوّاب (لعنة الله علیه) آمد و این آیه را خواند:«و لقد اوحی الیک و الی الّذین من قبلک لئن اشرکت لیحبطنّ عملک» (زمر / 65). این آیه خطاب به حضرت پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و اله و سلّم) است، یعنی:«به تو و همهی پیامبران پیشین وحی شده که اگر مشرک شوی، تمام اعمالت تباه میشود و از زیانکاران خواهی بود.»
آن ملعون میخواست به زبان کنایه به حضرت امیر (علیه آلاف تحیة و الثناء) بگوید که ما قبول داریم تو اولین مسلمان هستی و سابقهای مهم در اسلام داری و خدماتت چنین و چنان و عبادتت زبانزد است، اما چون مشرک شدهای و برای خدا شریک قائل هستی، در نزد خدا هیچ اجری نداری!
به حکم آیهی «و اذا قرء القرآن فاستمعوا له و انصتوا لعلّکم ترحمون» (اعراف / 204)، به محض اینکه او شروع به خواندن آیه کرد، حضرت سکوت کرده، گوش فرادادند و سپس نماز را ادامه دادند. ابن الکوّاب از روی خباثت باز آیه را خواند. و حضرت امیر (علیه الصلوة والسلام) مجدداً به احترام قرآن سکوت کرده، گوش فرادادند و سپس نماز را ادمه دادند. بار سوم یا چهارم بود که آن ملعون شروع به خواندن آیه کرد، حضرت امیر (علیه الصلوة والسلام) دیگر اعتنا نکرده، این آیه را قرائت کردند:«فاصبر انّ وعد الله حقّ و لا یستخفّنّک الّذین لا یوقنون» (روم / 60) و نماز را ادامه دادند.
منبع: برداشتی آزاد از فصل نخستِ کتابِ سیری در سیرهی ائمهی اطهار (علیهم السلام)، اثر علامه شهید مرتضی مطهری (قدس الله نفسه الزکیه).
عشق فقط یک کلام
سیّدعلی والسّلام
جانم فدای امام خامنهای