سوار تویوتاها شدیم و در نزدیکی خط مقدم پیاده شده، با شتاب خود را به خط رساندیم. خط مقدم تشکیل شده بود از یک جادهی خاکی ِ کمعرض که در دل هور پیش رفته بود. دشمن در امتداد جاده بود، به این صورت که بخشی از جادهی خاکی در دست دشمن بود و بخشی از آن هم در دست ما. دو طرف جاده را هور - با منظره ای بسیار زیبا - تشکیل می داد.
البته حد فاصله خط ما با دشمن و در عقبهی دشمن نیهای کمتری وجود دشت، چون عمق آب کم بود و چولانها جلو دید را نمیگرفتند. لبهی جلو ِ منطقهی نبرد، «عرض جاده» بود. یک کانال در عرض جاده کنده شده بود و در دو طرف آن، دو سنگر نگهبانی نسبتاً مستحکم ساخته شده بود که باید به نوبت در آن نگهبانی می دادیم و یا به عبارتی با دشمن می جنگیدیم. یک کانال نیز در طول جاده کشیده شده بود که با کانال جلویی (سنگرهای نگهبانی) شکل T می ساخت. این کانال حدود 40 متر و در وسط جاده کشیده شده بود. درون کانال در دو طرف، سنگرهای اجتماعی قرار داشت، که روی آن با گونی و خاک محکم شده بود. بعد از این کانال نیز تا عمق 100 متری عقبه ی خودی، سنگرهای اجتماعی در کنار جاده وجود داشت. در این قسمت بین جاده و هور حدود 5 الی 15 متر خشکی بود.
با توجه به این که گروهان ضد زره از سه دسته تشکیل شده بود، ابتدا دسته یک در کانال مستقر می شد، و سپس دو دستهی دیگر به نوبت جلو میآمدند تا با دشمن بجنگند و جلو ضدّحمله و پیشرویی دشمن را بگیرند. من در دسته یک بودم که مسئولیت آن با محمد جواد خونساری (مدیر کل سیاسی انتظامی استان قم در حال حاضر) بود. به این ترتیب ابتدا ما در کانال مستقر شدیم. سنگری که من به همراه دو نفر دیگر انتخاب کردم، نزدیک سنگر نگهبانی بود. شاید سنگر دوم یا سوم! اما برای من ساعت نگهبانی در نظر گرفته نمی شد، چون تنها امدادگر دسته بودم و میبایست همیشه آماده و سالم(!) باشم. در عین حال معمولاً بیشتر اوقاتم را در سنگر نگهبانی می گذراندم. این توضیح هم ضروری است که شبها علاوه بر کانال جلویی، در طول جاده (کانال) نیز نگهبانهایی مستقر می شدند تا دشمن با استفاده از تاریکی شب حمله نکند.
پی نوشت: به دلیل اینکه بیم دارم نتوانم به قولم – مبنی بر روایت سال تحویل در خط مقدم - عمل کنم، در یادداشت بعد به سال تحویل می پردازم و اگر توفیق شد، جریان نبرد را توضیح خواهم داد. ضمن اینکه اگر میزان استقبال (صرف نظر از تعداد بازدیدها) همین باشد، خاطرات تکمیلی در وبلاگ قرار نمی گیرد، و در هر صورت به زودی به چاپ خواهد رسید (ان شاء الله تعالی).
عشق فقط یک کلام
سیّدعلی والسّلام
جانم فدای امام خامنهای