مجله ی بین المللی «تایم»، با نظرخواهی اینترنتی، شخصیت سال 2006 را تعیین می کند. همان گونه که برادرم سید فرهاد تذکر داده است، برای اینکه دکتر محمود احمدی نژاد مرد سال شود، به این آدرس بروید و به ایشان رأی دهید.
در حال حاضر هوگو چاوز با 33% آرا در جایگاه اول است و رئیس جمهور کشورمان با 22% آرا جایگاه دوم را دارد. گرگ دبلیو.سی هیتلر (بوش) با 8% در جایگاه پنجم است. برای رأی دادن شتاب کنید. [لینک]
روزنامه الوطن فاش کرد پاپ از «هنری کیسینجر» دعوت کرده تا به عنوان مشاور وی فعالیت کند. ادامه ی مطلب ...
دیشب که شب ولادت امام رضا – علیه السلام – بود، در حالی که به یاد تمام دوستان اینترنتی بودم به زیارت حرم مطهر حضرت معصومه – سلام الله علیها – مشرف شدم. تمام دوستان را، تا آنجا که حافظه یاری کرد، نام بردم و دعا کردم و بعد هم از طرف همه و به نیت کسانی هم که احتمالاً نامشان از قلم افتاده بود، ادب زیارت را به جا آوردم.
اینها را گفتم که عزیزانم یادشان باشد برادر خود را از دعای خیر فراموش نکنند. باور کنید وقتی می نویسم دعا بفرمایید، از روی عادت یا تعارف نیست، بلکه به این دلیل است که واقعاً به دعایتان احتیاج دارم. به ویژه یک مورد در نظرم هست که امیدوارم با دعای شما خوبان، به هدف اجابت برسد؛ پس حتماً دعا بفرمایید.
به دلیل ممنوعیت تصویر برداری، دوربین حرفه ای به همراه نداشتم، اما با یک گوشی تلفن همراهِ ارزان قیمت، چند عکس گرفته ام که اگر مایل بودید مشاهده بفرمایید. اگر حرم خلوت به نظر می رسد به این دلیل است که ساعت حضور ِ این جانب، بعد از نیمه شب بوده است.
هدف: آسمان مقابل
نمایی از صحن امام خمینی (ره)
مرقد حضرت آیت الله بروجردی (ره)
شیعیان هنوز عزادار حضرت آیت الله تبریزی (ره) هستند.
ایشان در جوار عارف برجسته، حضرت آیت الله بهاء الدینی (ره) مدفون شده اند. قبر نزدیک تر، متعلق به شیخ المجتهدین، حضرت آیت الله اراکی (ره) است.
بدون شرح
شرح این عکس با شما، منتظرم!
مرقد شیخ شهید ثانی اشراق، حضرت علامه شهید مرتضی مطهری (ره) هیچ گاه از زائر خالی نیست، حتی ساعت 1 بامداد.
این هم مزار مطهر استاد تفسیر علامه مطهری، صاحب تفسیر عظیم المیزان، حضرت علامه طباطبایی (ره).
مجلس بی ریاست. جماعتی از زائران به بخشی از صحن موصوف به دارالقرآن پناه آورده و آرمیده اند. ظریفی می گفت: نشان عاشق آن باشد که شب با روز پیوندد / تو را که خواب می گیر نه صاحب درد عشاقی!
السلام علیک یا فاطمه المعصومه
ضریح مطهر را از مقام بالاسر می بینید. نماز در این مکان را مجوز بهشت گفته اند!
یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه.
این جماعت نیمه شب اینجا چه می خواهند؟!
این دو جوان در گوشه ای دنج، قرآن عظیم را گشوده بودند و با سرعت از روی ترجمه ی آن می نوشتند. چیزی شبیه یک تحقیق تکلیفی. خلوتشان را بر هم نزدم.
معلوم بود که به حاجتی از راه دور آمده است. عیالش استراحت می کرد و خود به قصد عبادت در حال تجدید قوا بود.
نمایی از صحن مسجد اعظم.
تابلو اعلانات در این وقت شب نیز مشتری دارد.
نمایی از صحن عتیق.
یکی از کفش داری های صحن عتیق.
این وروجک ها هم برای زیارت آمده بودند.
در صحن مطهر و در هوای سرد به همراه خانواده و اقوام با آب سرد وضو می گرفت و از صفای وضو با آب سرد زمستان سخن می گفت!
والسلام علیک یا بنت رسول الله (ص).
پیش درآمد: برادرم سید فرهاد در بخش نظرات پست قبل مطلبی نوشته اند که عیناً نقل می شود:
" شهید سرهنگ پاسدار «مراد محبی» در مرکز آموزش شهید همت روانسر کرمانشاه به عنوان مسئول کمیته آموزش مشغول خدمت بود و زمانی که در منطقه مخصوص آموزش عملی و در کنار یک گروهان که باید کار عملی خود را انجام دهند، مشغول مرور آموزش ها و راهنمایی های لازم برای چگونگی استفاده از نارنجک بود، ناگهان متوجه شد که یکی از سربازان به اشتباه ضامن نارنجک را آزاد کرده و نارنجک نیز به خاطر اشتباه وی روی زمین افتاده است. ادامه ی مطلب ...
آخرین بار نزدیک هفت سال پیش بود که سوار یکی از آنتونوف های سپاه شدم. از دفتر هنر و ادبیات ایثار با حدود 30 خواهر نویسنده ی متعهد، به بازدید از خلیج فارس و مناطق جنگی جنوب عازم شدیم. در مسیر رفت (تهران – ماهشهر) بنا به محبت کادر پرواز سپاه، با جزئیات پرواز و پیچیدگی های آن آشنا شدم. حدود نیم ساعت در جای مهندس پرواز نشسته بودم و حتی هنگام فرود در کابین خلبان بودم. ادامه ی مطلب ...
نمی دانم همیشه این گونه بوده است یا در سال های اخیر؟ اما مدت هاست که حوزه ی علمیه جایگزینی برای علمای بزرگی که دار فانی را وداع می گویند، معرفی نکرده است. شاید معنای ثلمه ی جبران ناپذیر نیز همین باشد. بر شیعیان و حق جویان فرض است که در کنار عزا و تجلیل از مقام بزرگانی همچون مرحوم آیت الله العظمی تبریزی، با مطالعه و دقت در شرح حال و نوع سلوک ایشان، برای زندگی خود توشه برگیرند و راه به گونه ای بروند که مورد رضایت حضرت حق باشد و در نهایت به نزدیکی به پروردگار – تا حد امکان – منجر شود. در ادامه شرح حال معظم له را می خوانید:
داستان نویسی را باید از خواندن داستان های خوب شروع کرد. مطالعه ی مستمر داستان، آموزش غیر مستقیم نویسندگی محسوب می شود و هستند کسانی که بدون مطالعه ی هیچ کتاب آموزشی و بدون گذراندن هیچ دوره ی آموزشی، داستان های خوبی نوشته اند. ادامه ی مطلب ...
وعده این بود که بحث گذشته را دنبال کنیم ؛ اما واقعیت این است که شواهدی دال بر اینکه میزبانان جلسه ی وبلاگ نویسان در نهاد ریاست جمهوری، به نظر دوستان اهمیت بدهند وجود ندارد. بدتر از آن اینکه حتی دلیلی بر مطالعه ی مطالب وجود ندارد و دریغ از یک کامنت از طرف حضرات در یکی از وبلاگ هایی که در این باره نوشته اند. شاید آقایان شأن خود را اجل از این می دانند که به کامنت نویسی در وبلاگ ها بپردازند و در چنین شرایطی باید به وبلاگ نویس حق بدهند که فکر کند نظرات کاربردی اش، وقتی در وبلاگ قلمی می شود، به باد هوا تبدیل می شود.
فقط دوستان میزبان در نظر داشته باشند که اشتغال در آن نهاد محترم، فی نفسه شأنیتی برای ایشان ایجاد نمی کند ؛ مهم توانایی، تلاش، درایت و استفاده ی صحیح از نظرات و توانمندی دوستان است. نکته ی دیگر اینکه وبلاگ نویسان سوای از نویسندگی در وبلاگ شخصیت حقیقی (علمی، فرهنگی ، هنری و ...) دارند و مبادا دوستان محترم که میزبانی جلسه ی افطار را بر عهده داشتند، ایشان را یک مشت رعایای وبلاگ نویس در نظر بگیرند و همان گونه که یکی از ایشان در جلسه هم گفت، فکر کنند همین که نوشته ی یک وبلاگ نویس را کسی یا کسانی (که بنا به هر علت اکنون در بخش مشاورین جوان مشغول کار اند) می خوانند، بلاگر باید خدا را هم شکر کند و کلاهش را به آسمان نمی دانم چندم بیندازد.
از این رو با پوزش از دوستانی که قصد دنبال کردن بحث را داشتند، عرض می شود که هر گاه فصحت میدان ارادت، از کسانی که توقع می رود ایجاد شد، بحث ادامه خواهد یافت.
فصحت میدان ارادت بیار تا بزند مرد سخن گوی، گوی
پیش از اینکه بحث وبلاگ نویسی و ریاست جمهوری را پی بگیرم، به یک مطلب حاشیه ای می پردازم.
ابتدا کسی را که بدون پر کردن فرم ثبت نام وارد جلسه شده بود معرفی می کنم (لطفاً اگر چشمتان شور است این قسمت را نخوانید). این شخص کسی نیست جز محمد امین خواهر زاده ی امیر عباس. هنوز 3 سالش تمام نشده. کسی که با او برخورد می کند و حرف می زند باورش نمی شود که کمتر از 4 سال داشته باشد. مربیان مهدش می گویند که فهمش و نوع توجهش مشابه کودکان 6 ساله است. خانم محدثه می گوید که برخلاف معمول به راحتی با او اخت شده و یک طلبه ی عزیز به موردی اشاره کرده که به این کودک برمی گردد. این برادر گفته است که موبایل یکی از خانم ها زنگ زد و آهنگ توی ده شلمرود (حسنی) پخش شد. اما حقیقت این است که زنگ موبایل آن خانم (خواهر بنده) چیزی نیست جز دعای ربّنا ... ، اما آهنگ حسنی در حافظه ی تلفن ذخیره شده تا محمد امین به دلخواه خود دگمه ها را بزند و موسیقی حسنی را گوش کند. اما متأسفانه این کودک ذکاوتش در حدی نبود که بداند در چنان جلسه ای چنین موسیقی ای نباید پخش شود و دگمه ها را زد و چند ثانیه ای پخش شد و مورد لبخند دوستان و روایت برادرمان قرار گرفت.
به این کودک، به خاطر رفتار نا به جایش نمی توان خرده گرفت، چرا که اقتضای سنش همین است ؛ اما در جمع کسانی بودند که آن قدر ذکاوت نداشتند که حرمت دوستان و مکان و موضوع بحث را پاس بدارند و با برخوردِ [...] خود، حالِ عقلای قوم را گرفتند. حالا خودتان قضاوت کنید چه کسی بچه تر است؟ محمد امین یا آن چند نفر؟
پی نوشت: وبلاگ محمد امین [4105 کلیک]
عشق فقط یک کلام
سیّدعلی والسّلام
جانم فدای امام خامنهای