یکی از دغدغه هایی که برای نسل اول انقلاب وجود دارد این است که مبادا فرهنگ انقلاب که در دفاع مقدس مجالی برای رشد و بالندگی پیدا کرده بود از بین برود و مبادا ارزش ها و مفاهیم انقلاب به نسل های بعد منتقل نشود!
مهم ترین، کاربردی ترین و مؤثرترین شیوه، استفاده از ابزارهای هنری است. حقیقت وقتی به شیوه ی هنری بیان شود، فطرت های زیبا پستد را جذب و شیفته می سازد و رفتار انسان ها را تحت تأثیر قرار می دهد.
یکی از مهم ترین ابزارهای هنری نیز داستان است. مخاطب داستان با عمل ذهنی وارد ماجراها می شود و ضمن همذات پنداری با اشخاص داستان، بدون تردید تحت تأثیر قرار می گیرد. حال باید دید که آیا هنرمندان و نویسندگان انقلاب و دفاع مقدس توانسته اند از این ابزار بهره ببرند یا خیر؟
ادامه مطلب...
در برخی مطالب وبلاگ و تبادل نظری که در بخش نظرات با دوستان داریم، نکاتی در خصوص چسبیدن افرادی به پیکره ی ادبیات پایداری و توزیع ناعادلانه ی جوایز مطرح بود. ذکر این توضیح ضروری است که دعوا بر سر چند عنوان و تعدادی سکه نیست! اگر هم هست بنده چنین داعیه ای ندارم. ایراد بنده به این است که برخی نویسندگان به لحاظ اندیشه مشکل دارند و ارزش های دفاع مقدس را در آثار داستانی شان لگد مال می کنند، آن گاه جایگاه های ارزشی را اشغال می کنند و جوایز هم از طرف تیم خودشان به خودشان تعلق می گیرد!
اگر آثار این نویسندگان به لحاظ درون مایه و محتوا مشکلی نداشت، اهمیتی نداشت که به جای دهم شدن و دریافت نیم سکه، مثلاً اول شود و 10 سکه جایزه بگیرد. در هر جشنواره ای چنانچه پس از داوری ِ آثار، تیم داوری تغییر کند، برگزیده ها نیز به صورت طبیعی تغییر می کند ؛ چرا که عنصر سلیقه نقش مهمی در گزینش ها دارد و البته نبود دستورالعمل تدوین شده نیز مزید بر علت است.
این نکته یادآوری شد تا کسانی گمان نکنند اگر گاهی انتقادی می شود، دغدغه ی جایزه وجود دارد و مثلاً اگر منتقدین به جوایزی برسند، مشکل حل می شود، نه خیر! ایراد ارزشی است و منتقد را نمی توان خرید. حتی شاید بد نباشد اشاره کنم که نویسنده ی همین سطور هرگاه در جشنواره ای شرکت جسته، به لطف خدا از رتبه بی نصیب نمانده است. اما هم بنا به مشکلات روزگار و هم به دلیل اهم تشخیص دادن برخی امور فرهنگی و در یک کلام به خاطر رسیده به دغدغه ها، گاه جشنواره ها را از دست داده است. حتی گاهی نوشتن با زحمت فراوان در چنین وبلاگی را، از نوشتن برای جشنواره مهم تر تشخیص داده است.
یک| شهادت مظلومانه ی برترین بانوی جهانیان، دخت مکرم نبی، حضرت فاطمه زهرا – سلام الله علیها – را به عموم آزادگان جهان تسلیت می گویم.
دو| آقا این مخابرات هم شورش را درآورده! چندی است که می گویم مدتی وبلاگ نخواهم نوشت، اما همچنان است که هستم! واقعاً یعنی چه؟ دو قبض متوالی را نپرداخته ام و از موعد قبض دوم هم حدود یک هفته گذشته. نمی دانم چرا خط تلفن یک طرفه نمی شود؟ بابا قبلاً از این خبرها نبود، فوری قطع می کردند و خلاص. آماده شده ام که خط قطع شود و بروم دنبال برخی کارهای جدی، حالا این هم هیچ! مخابرات فکر نمی کند که وقتی می گویم مدتی نیستم و هنوز هستم، جلو مردم بی اعتبار می شوم؟! آقا ما دردمان را به که بگوییم؟ قطع کنید دیگر!
سه| چند مطلب با موضوع اصلی وبلاگ (دفاع مقدس) نوشته ام و با استفاده از امکان نمایش در آینده، در وقت خود به صورت خودکار در وبلاگ به نمایش درخواهد آمد. اکنون فرصتی دست داده تا در زمینه ی دیگری قلم بزنم. لطفاً با من باشید:
در میان وبلاگ ها مشاهده می شود که کسانی با سوء استفاده از ایام فاطمیه، اقدام به تفرقه افکنی میان شیعه و سنی می کنند. نویسندگان این وبلاگ ها با نقاب یک شیعه ی دوآتشه، جهت گیری و نوع استدلالشان به گونه ای است که تعصب شیعیان جریحه دار شود و به گونه ای برخورد کنند که متقابلاً برادران اهل سنت را خشمگین سازند و در نتیجه به اختلاف بین مسلمین دامن زده شود. کیست که نداند استعمار پیر (انگلستان) اختلاف بین شیعه و سنی را به عنوان یکی از اهداف راه بردی اش دنبال می کند. حال اگر این مسئله در وبلاگی ظاهر شود، خوش بینانه اش این است که بگوییم نویسنده وبلاگ جاهل است و با دامن زدن به اختلافات مذهبی، آب به آسیاب دشمن می ریزد. اما وقتی نوع استدلال و بی نام و نشانی اعتقادات و مرجع ایشان مشاهده می شود ؛ و وقتی به جای پاسخ گویی به مغالطه و عوام فریبی روی می آورند، دیگر نمی توان زیاد هم خوش بین بود. از آنجا که یکی دو نفر از این وبلاگ نویسان در بخش نظرات این وبلاگ تبلیغ کردند و بعد بحثی هم درگرفت، ادامه ی این مطلب و توضیح پیرامون آخرین کامنت یکی از این نویسندگان را در بخش نظرات این مطلب پی می گیرم. دوستانی که علاقه دارند، لطفاً بخش نظرات را ببینند.
مدتی قبل در گروه ادبیات پایداری، دوست محترمی یک مطلب نوشت که متأسفانه آن را بسیار دیر دیدم و پاسخ دادم. در اینجا شما می توانید مطلب خانم مائده و پاسخ این جانب را بخوانید.
مطلب خانم مائده: فکر می کنم شما به عنوان کسی که تو کار نوشتن هستید باید بیش تر از من با نویسنده های دفاع مقدس آشنا باشید. به احتمال قوی احمد دهقان رو باید بشناسید کسی که «سفر به گرای 270 درجه » اش برنده ی جایزه ی 20 سال داستان نویسی پس از انقلاب را برد. نمی دانم کتاب جدیدش «من قاتل پسرتان هستم » را خوندید یا نه . تماما سیاه نمایی راجع به دفاع مقدس . من البته کتاب قبلی شو نخوندم . یعنی گیر نیاوردم . اما از اونایی که خوندن شنیدم که اون جا دیدگاه دیگه ای داشته .شما فکر می کنید چی باعث می شه امثال این آدم در طول چند سال این قدر تغییر جهت بدن؟
پاسخ: قبل از هر چیز باید بگویم که احمد دهقان به شهادت آثارش یک نویسنده ی متوسط است و نه یک نویسنده ی قوی، البته در بهترین آثارش متوسط است و الا آثار متوسط به پایین زیاد دارد. البته خودش گمان می کند یا این گونه می نمایاند که گمان می کند از نویسندگان طراز اول کشور است؟!
به لحاظ اندیشه هم از ابتدا بدون مشکل نبود و حتی از کتاب خاطرات «روزهای آخر»ش هم می توانیم کد بیاوریم. در مورد جایزه ای هم که سفر به گرای 270 درجه گرفت، صحبت زیاد است. به ویژه در مورد تیم داوری، که تیم خودشان بود.
اما اینکه چگونه یک نویسنده ی رزمنده تبدیل به ضد خودش می شود و آثار ضد ارزشی و ضد دفاع مقدس (دقت کنید نمی گویم ضد جنگ!) تولید می کند، باید گفت که بدون هیچ قضاوتی و بدون در نظر داشتن نام شخصی خاص، یکی از گزینه های زیر عامل آن است:
1- تحلیل غلط از آرمان های انقلاب و دفاع مقدس و عدم درک درست از عمل کرد مسئولین طراز اول نظام.
2- بها دادن به هوای نفس و میل به تعریف و تمجید (آن هم در دوران به اصطلاح اصلاحات، که بدون تعارف دوران افول موقت ارزش ها بود) ؛ و دیگر تظاهر به جهانی نویسی، آن هم بدون در نظر گرفتن اعتقادات و حیثیت ملی. مشخص است که جهان روی کردی به ارزش های اسلامی ندارد و کسانی که تظاهر به جهانی نویسی می کنند، اگر هنرمندان بالاتر از متوسطی نباشند و نتوانند با توانایی هنری خود توجه بین المللی را نسبت به خود جلب کنند، مجبورند به لحاظ محتوایی به گونه ای بنویسند که مورد تمجید دیگرانی که با مبانی اسلام ضدیت دارند، قرار بگیرند.
3- عامل نفوذی. یکی از گزینه ها هم این است که فردی ممکن است برخی عناوین را یدک بکشد، ولی دستش در دست بیگانگان باشد.
حال باید با ژرف روی در رفتار احمد دهقان کشف کرد که کدام یک از سه گزینه ی بالا شامل حال اوست.
در این میان وجود یک مافیای ادبی در حیطه ی دفاع مقدس و دفاع ناعادلانه از متخلفین نسبت به ارزش ها، موجب شده است که تا کنون تعدادی از این دست نویسندگان، جایگاه های مهمی را در عرصه ی ادبیات دفاع مقدس اشغال کنند که پیش بینی می شود با توجه به سیاست های عدالت محور ِدکتر احمدی نژاد، این معضل در سال های آینده مرتفع شود.
· گروه ادبیات پایداری [لینک]
عشق فقط یک کلام
سیّدعلی والسّلام
جانم فدای امام خامنهای