چند روز پیش یکی از طرفداران آقای خاتمی (از نوع دیوانه وار) برای بازارگرمی و در کمال بیادبی گفتوگویی با عنوان «مرگ بر خاتمی» ایجاد کرد. این اتفاق مقارن بامداد شنبه بود و شاید طفلک گمان میکرد که نیروهای ارزشی کلهم اجمعین در اعتکافاند و تا بدانند چه شده، بی ادبان از آب گل آلود ماهی خواهند گرفت. اما یاران بیدار وبلاگ گروهی بصیرت ادامهی یادداشت...
از وقتی ماجرای هتاکی به این جانب رخ داده است، اندوهم حد و حصر ندارد. خدایا خودت قبول کن! خدایا؛ خون من از بهترین بندگان تو و بهترین اولیایت که دشمنان در حقشان جفا رواداشتند و دشنامها و ناسزاها به ایشان گفتند، رنگینتر نیست! اگر آبرویی دارم تقدیم اهداف ارزشیمان باد! خداوندا تو میدانی که این نوع توهینها و دست و پا زدنها بیش از همه به کسانی لطمه می زند که روحشان پلید و آلوده است و تن به چنین کارهای زشتی میدهند. خدایا! همه را به خودت واگذار میکنم. ادامهی یادداشت ...
پیشدرآمد: 1- تصمیم داشتم «سخنی با مدیران محتوایی» را بنویسم. دیدم ابتدا خودم به نصیحت محتاجترم. 2- میدانید که بنا به گرفتاریها و ... این وبلاگ تعطیل شده بود. اگر بنا به فعالیت باشد، موضوع دفاع مقدس را ارجح می دانم، اما تکلیف حکم کرد که چند یادداشت با حال و هوایی که مشاهده میکنید منتشر شود. امیدوارم هر چه زودتر شرایط متعارفی گردد.
گاهی ما مینشینیم و با یک حساب و کتاب منطقی ادامهی یادداشت ...
سؤال مهمی دارم که امیدوارم صادقانه پاسخ دهید:
به نظر شما بی ادب ترین وبلاگنویس در پارسی بلاگ کیست؟ خداوکیلی جواب دهید!
محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم. (فتح - 29)
همان گونه که مخاطبان این وبلاگ می دانند، بنا به دلایلی چند، از جمله اشتغالات گوناگون، نوشتن در این وبلاگ را متوقف کرده بودم. اکنون بنا به اینکه برای این جانب و گروهی از وبلاگ نویسان ارزشی یقین شده که برخی با هجمه و توهین قصد فراری دادن نیروهای ارزشی از پارسی بلاگ را دارند، با افتخار و قدرت، بازگشت خود را ادامهی یادداشت ...
مطلع شدم که یکی از عزیزان وقتی بنا داشته وبلاگ بنده را در شبکه دوستان پارسی یار اضافه کند، با این پیغام مواجه شده است:«کاربر مورد نظر شما را بلوک کرده است.» د ر صورتی که خطا از سیستم می باشد. چنانچه دوستانی به قصد اضافه کردن روایت فجر با این پیغام مواجه شدهاند تذکر دهند. این جانب کسی را بلوک نکرده ام و اهمیت موضوع از این حیث است که ممکن است نسبت به دوستان جسارت شده باشد. دعا بفرمایید.
لطفاً دنبالهی کار این وبلاگ را در http://revaiat.blogfa.com پی بگیرید. همیشه معتقد بوده ام و هنوز هم بر این عقیده استوارم که پارسی بلاگ از ارزشی ترین و مفیدترین میزبان های وبلاگ فارسی است و آنچه این روزها در گفت و گوهای گروه روایت فجر شاهد هستید، چیزی نیست جز انتقاداتی که به زعم این جانب به این پایگاه ارزشی وارد است.
هیچ گاه معتقد نبوده ام که اشکال پارسی بلاگ در دینی بودن آن است و اگر بتوانیم برای پارسی بلاگ امتیاز بزرگ «دینی بودن» را قائل شویم، باید به آن مدال دهیم ؛ چرا که دین برنامهی سعادت دنیا و آخرت بشریت است!
بنا داشتم در جریان نقد ثابت کنم که موضع گیری مدیر محترم در سیاستهای کلی پارسی بلاگ منطقی و ارزشمند است و دوست داشتم منشأ اشکالات موجود را رصد کنم. یک فرض این بود که ایرادات ناشی از کجسلیقگی در انتخاب مدیران محتوایی ای باشد که آنها را نمی شناسم و جالب اینکه دو تن از ایشان که قابل گمانه زنی بنده هستند، مورد تأیید و احترام حقیر هستند و با این حساب نمی دانم مشکلات از کجا ناشی می شود؟!
و بعد در گفت و گوی همایش می خواستم به راه کارهایی اشاره کنم که از مباحث جدلی پرهیز شود و بار مالی نیز نداشته باشد و همه ی این نقدها و گفت و گوها با عدم سعه ی صدر و بدگمانی مدیر محترم و چه بسا با القائات مشاورین محترم، به هدف اصلی این جانب (اعتلای پارسی بلاگ) نینجامید و ادامه ی این روند چیزی جز ضعیف شدن جایگاه مدیریت محترم را در پی نخواهد داشت و احتمال اینکه رویارویی با شخصی که عنوان رزمنده و مجروح دفاع مقدس را یدک می کشد برای دوستان سخت باشد، یکه تازی در این میدان را با اخلاق جوان مردی (که از آن بی بهره ام) در تضاد می بینم.
از طرفی گمان نمی کنم که برخی منتقدین مشکلی با اشخاص یا دین داشته باشند، بلکه صرفاً ممکن است عملکرد من ِ نوعی که مسئولیتی را برعهده دارم، ایشان را تحریک کند. اگر من به جای مدیر بودم از آنها که اهل دین هستند دل جویی می کردم و از نظراتشان بهرهمند می شدم و به ایجاد جو هم دلی کمک مینمودم.
اکنون اهمیتی ندارد که ارزیابی دوستان از این حرکت چیست و این جملات را چگونه تعبیر می کنند؛ آنچه مهم است ادای دِین و انجام تکلیف است و به فضل خدا آموخته ایم که چنین باشیم.
با پارسی بلاگ قهر نیستم و به تناسب در وبلاگ http://nishonoosh.parsiblog.com خواهم نوشت. از جناب مدیر و برخی دوستان معلوم الحال که بنا به هر دلیل ِ دنیوی یا اخروی در بحث شرکت کردند، طلب حلالیت دارم.
شخصیت درخشان و بزرگوار امام حسین علیهالسّلام دو وجهه دارد: یک وجهه، همان وجههى جهاد و شهادت و توفانى است که در تاریخ به راه انداخته و همچنان هم این توفان با همهى برکاتى که دارد، برپا خواهد بود؛ که شما با آن آشنا هستید! یک بعد دیگر، بعد معنوى و عرفانى است که بخصوص در دعاى عرفه به شکل عجیبى نمایان است. ما مثل دعاى عرفه کمتر دعایى را داریم که سوز و گداز و نظم عجیب و توسّل به ذیل عنایت حضرت حق متعال بر فانى دیدن خود در مقابل ذات مقدّس ربوبى در آن باشد؛ دعاى خیلى عجیبى است!
دعاى دیگرى مربوط به روز عرفه در صحیفهى سجادیه هست، که از فرزند این بزرگوار است. من یک وقت این دو دعا را با هم مقایسه مىکردم؛ اوّل دعاى امام حسین را مىخواندم، بعد دعاى صحیفهى سجّادیه را. مکرّر به نظر من این طور رسیده است که دعاى حضرت سجّاد، مثل شرح دعاى عرفه است. آن، متن است؛ این، شرح است. آن، اصل است؛ این، فرع است. دعاى عرفه، دعاى عجیبى است. شما عین همین روحیه را در خِطابى که حضرت در مجمع بزرگان زمان خود - بزرگان اسلام و بازماندگان تابعین و امثال اینها - در منى ایراد کردند، مشاهده مىکنید. ظاهراً هم متعلّق به همان سال آخر یا سال دیگرى است - من الان درست در ذهنم نیست - که آن هم در تاریخ و در کتب حدیث ثبت است.
به قضیهى عاشورا و کربلا برمىگردیم. مىبینیم اینجا هم با اینکه میدان حماسه و جنگ است، اما از لحظهى اوّل تا لحظهى آخرى که نقل شده است که حضرت صورت مبارکش را روى خاک هاى گرم کربلا گذاشت و عرض کرد: «الهى رضاً بقضائک و تسلیماً لأمرک»، با ذکر و تضرع و یاد و توسّل همراه است. از وقت خروج از مکه که فرمود: «من کان فینا باذلاً مهجته موطناً على لقاءاللَّه نفسه فلیرحل معنا»، با دعا و توسل و وعدهى لقاى الهى و همان روحیهى دعاى عرفه شروع مىشود، تا گودال قتلگاه و «رضاً بقضائک» ِ لحظهى آخر. یعنى خود ماجراى عاشورا هم یک ماجراى عرفانى است. جنگ است، کشتن و کشته شدن است، حماسه است - و حماسههاى عاشورا، فصل فوقالعاده درخشانى است - اما وقتى شما به بافت اصلى این حادثهى حماسى نگاه مىکنید، مىبینید که عرفان هست، معنویّت هست، تضرّع و روح دعاى عرفه هست. پس، آن وجه دیگر شخصیت امام حسین علیهالسّلام هم باید به عظمت این وجه جهاد و شهادت و با همان اوج و عروج، مورد توجه قرار گیرد. ...
از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با گروه کثیرى از پاسداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به مناسبت روز پاسدار 13/09/1376
سه شنبه ی قبل در همین وبلاگ خواندید که مجله ی بین المللی تایم طبق سنت هر ساله اش، مرد سال جهان را با نظر سنجی انتخاب می کند. در حالی که هوگو چاوز و دکتر محمود احمدی نژاد در صدر اقبال نظردهندگان بودند، مدیران و تحریریه ی این مجله از معرفی مرد سال جهان، سر باز زدند. ببینید ماجرا چه بوده است [کلیک کنید]
مجله ی بین المللی «تایم»، با نظرخواهی اینترنتی، شخصیت سال 2006 را تعیین می کند. همان گونه که برادرم سید فرهاد تذکر داده است، برای اینکه دکتر محمود احمدی نژاد مرد سال شود، به این آدرس بروید و به ایشان رأی دهید.
در حال حاضر هوگو چاوز با 33% آرا در جایگاه اول است و رئیس جمهور کشورمان با 22% آرا جایگاه دوم را دارد. گرگ دبلیو.سی هیتلر (بوش) با 8% در جایگاه پنجم است. برای رأی دادن شتاب کنید. [لینک]
عشق فقط یک کلام
سیّدعلی والسّلام
جانم فدای امام خامنهای